چند ساعتی بود که آسمون می غرید و ذرات معلق خاک

پراکنده در هوا ؛ آسمان آبی و خورشید رو پوشونده بود

تا این که بالاخره بارون شروع کرد به باریدن .

بعد از چند ماه گرم و طاقت فرسا یه بارون حسابی

چه حالی میده.

بوی باران  . . . بوی سبزه . . .  بوی خاک . . .

شاخه های شسته ؛  باران خورده . . . پاک . . .

خوش به حال غنچه های نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز

. . .

رند هم که نیست.معلوم نیست کجا رفته؟؟؟؟

خواستیم بعد چند ماه زیر بارون با هم خلوت کنیم که نشد.

شعری که از آقای مشیری گفتم رو حتما شنیده بودین .

البته من قسمت هاییش رو که یک لحظه به ذهنم

رسید نوشتم.یه رباعی قشنگ هم از خیام یادم هست

که براتون می نویسم.
+++    +++    +++    +++    +++    +++    +++  

ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست

. . . بی باده ی گلرنگ نمی شاید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست

. . .
تا سبزه ی خاک ما تماشاگه کیست

+++    +++   +++    +++    +++   +++    +++

باسپاس ((مست ))

درود

یک شعر بسیار زیبا که همین الان خوندم.
از زنده یاد سیاوش کسرایی

* * *   * * *   * * *   * * *    * * *
آری آری زندگی زیباست

زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست

گر بیافروزیش؛ رقص شعله اش در هر کران پیداست

ورنه خاموش است و . . .

خاموشی گناه ماست

* * *    * * *    * * *    * * *   * * * 
 (( مست )) 

با درود

بنده ی حقیر و در عین حال فقیر  از این که چند روزی
و یا شاید چند هفته ای فرصت نوشتن نداشتم
و رند عزیز رو با این مسوولیت سنگین تنها گذاشتم
معذرت می خوام.

به هر حال دوباره شروع کردیم.و دوباره از شما عزیزان
خواهش میکنیم که ما رو تنها نذارین و به وبلاگمون سر بزنین.

(( مست ))