بسیار سفر باید تا...

۱.سلام به همه دوستان وعلاقمندان و طرفداران پروپا قرص اینجانب
و وبلاگ رندن پارسا (والبته مست!!) که در طول مدتی که بنده مسافرت بودم
به هر وسیله ممکن حال اینجانب را جویا شده و با توجه به خرابی قسمت نظر سنجی
؛نظرات خود را به اینجانب منتقل میکردند....!!!!!؟؟؟؟

۲.اصولا مسافرت برای تمدد اعصاب می باشد ولی در مملکت ما حداقل

برای من این اتفاق به ندرت می افتد ؛نمی خواهم شروع کنم که تمومی نداره ولی

از همین جاده های خراب و مسخره شروع میشه و....... . به هر حال جاتون خالی!


۳.این ضرب المثل هم واقعا (چی بگم؟) خیلی خوبه!!

(( بسیار سفر باید تا پخته شود خامی))

ما دو روز رفتیم مسافرت ؛اونوقت این مست عزیز تا جای مارو خالی دید؛

مست کرد!و ........ .

اولا که من به عادت حرفه مقدس جوانمردی!! زیاد اهل جوابیه نیستم ولی..


ولی اخه عزیزم:

این چه عشقیه که شما دوساله بهش مبتلا هستی و حتی بنده(حداقل یکی از

دوستان نزدیک شما) نفهمیدم(البته این مورد خاص!)؟؟

عاشق واقعی از دو کیلومتری مشخصه.

اصلا خاصیت عشق همینه.

به هر حال چون اهل جوابیه نیستم(و کلمات بالا فقط محض اطلاع رسانی بود!!)

شعری در وصف حال شما نمی نویسم!

برو ای مدعی برو خونتون! که کار عشق با همگان ساز نیست!!

(این شعر از خودمه! همین الان گفتم!!)

با تشکر رند.

به نام دوست

این قسمت پیشنهادات که نیست اصلا وبلاگ نویسی حال نمیده.

رند هم که رفته مسافرت . ما چند ساله عاشقیم کسی هم نفهمیده.

حالا این آقا یه خورده بگی نگی عاشق شده ؛ یه هفته ست رفته

شمال حال و هواش عوض بشه.

یه شعر می خوام در وصف حالش بگم. امید دارم شما هم

بپسندید.

*-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-*

شبی یاد دارم که چشمم نخفت

. . . شنیدم که شمع با پروانه گفت:

که من عاشقم گر بسوزم رواست

. . تو را گریه و سوز و زاری چراست؟؟

بگفت ای هوادار مسکین من

. . . . برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من به در میرود

. . . چو فرهادم آتش به سر می رود

همی گفت و هر لحظه سیلاب درد

. . . فرو می دویدش به رخسار زرد:

کای مدعی عشق کار تو نیست

. . . که نه صبر داری نه یارای ایست

تو بگریزی از پی یک شعله ی خام

. . . من استاده ام تا بسوزم تمام

. . . تو آتش عشق اگر پر بسوخت

. . مرا بین که از پای تا سر بسوخت

*-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-* *-*

و باز هم شعری خطاب به رند نازنینم

*(( آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش )) *

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

با سپاس ((مست ))

به نام دوست

این چند روزی که وبلاگ خراب بود واقعا حوصله ام سر رفته بود.

ولی امروز که همینطور اتفاقی دیدم را افتاده خیلی

خوشحال شدم.

قیمت آدما خیلی پایین اومده. به مقدار خیلی ناچیزی مردم

خودشون رو میفروشن حالا می خواد رییس جمهور باشه؛

استاد دانشگاه باشه؛ دکتر؛سوپور؛ معلم : نظامی ؛کارمند

باشه یا هر چیز دیگه که خودتون بهتر می دونین.

همه رو میشه با پول یا حتا بدون پول خرید فقط

سر حد انتظاراتشون متفاوته.

.این شعر آقای دکتر رحیم چاوش اکبری رو

که در مورد این بحث هم هست لطف کنید بخونید.

*/ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */

عشق ها خفته در آغوش هوس

- - - جای سیمرغ گرفتست مگس

سخنی نیست که رانم به قلم

- - - قصه ی عشق دگر گشته عدم

بنده ی عشق شدن عار شده

- - - گلشن عشق پر از خار شده

فی المثل کوه کنی باشد اگر

- - - خود ز شیرین نتوان یافت اثر

همه تاریک دل و بد خواهند

- - - کی ز اسرار درون آگاهند

همه در بند خود آرایی خویش

- - - گشته دنیا مثل کوسه و ریش

شد زمانی دگر و رنگی دگر

- - - آخر ابلیس زد آهنگ دگر

همه آشفته ی این آهنگند

- - - همه آلوده ی رنگ و ننگند.

*/ */ */ */ */ */ */ */ */ */ */

با تشکر (( مست ))